- مدد کردن
- یاری کردن، کمک کردن
معنی مدد کردن - جستجوی لغت در جدول جو
- مدد کردن
- یاری کردن یاری کردن یاوری کردن امداد: دریا و کوه در ره و من خسته و ضعیف ای خضر پی خجسته، مدد کن بهمتم. (حافظ) یا مدد طبیعت. یاری کردن طبیعت، دفع شدن بر از کارکردن شکم: بهر جواب نکته طبع سقیم تو درمانده ایم بلکه طبیعت مدد کند. (محمد سعید اشرف)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
از نو انجام دادن دوباره کردن از نو کاری را انجام دادن: اگر فراموش کند عزم کردن بروزه در اول ماه و در بعض روز یادش آید مجدد کند
محکم کردن، تشدید دادن حرف
مسدد گرداندن
آماده کردن آماده کردن فراهم آوردن: هزار هزار دینار معد کردم از زر و جواهر
Fashion
Praise
louvar
modelar
entwerfen
chwalić
projektować
проектировать
хвалить
проектувати
хвалити
prijzen
ontwerpen
diseñar
concevoir
progettare
तारीफ करना
डिजाइन करना
ডিজাইন করা
merancang
tasarlamak