جدول جو
جدول جو

معنی مدد کردن - جستجوی لغت در جدول جو

مدد کردن
یاری کردن، کمک کردن
تصویری از مدد کردن
تصویر مدد کردن
فرهنگ فارسی عمید
مدد کردن
یاری کردن یاری کردن یاوری کردن امداد: دریا و کوه در ره و من خسته و ضعیف ای خضر پی خجسته، مدد کن بهمتم. (حافظ) یا مدد طبیعت. یاری کردن طبیعت، دفع شدن بر از کارکردن شکم: بهر جواب نکته طبع سقیم تو درمانده ایم بلکه طبیعت مدد کند. (محمد سعید اشرف)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

از نو انجام دادن دوباره کردن از نو کاری را انجام دادن: اگر فراموش کند عزم کردن بروزه در اول ماه و در بعض روز یادش آید مجدد کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشدد کردن
تصویر مشدد کردن
محکم کردن، تشدید دادن حرف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسدد کردن
تصویر مسدد کردن
مسدد گرداندن
فرهنگ لغت هوشیار
آماده کردن آماده کردن فراهم آوردن: هزار هزار دینار معد کردم از زر و جواهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدل کردن
تصویر مدل کردن
Fashion
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مدح کردن
تصویر مدح کردن
Praise
دیکشنری فارسی به انگلیسی
проектировать
دیکشنری فارسی به روسی
तारीफ करना
دیکشنری فارسی به هندی
डिजाइन करना
دیکشنری فارسی به هندی
ডিজাইন করা
دیکشنری فارسی به بنگالی